مقدمه:
از آنجایی که افتادگی بخشی از این سرمقاله سوءتفاهمهایی را به دنبال داشت ضمن پوزش از خوانندگان متن کامل آن مجدداً درج میگردد.
سرمقاله (اصلاحیه)
محمد عسلی
۱۳ آبان و اما و اگرها
انقلابی که نام اسلامی به خود گرفت و اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در ظهور و بروز آن نقش داشتند انقلابی اصالتاً و هویتاً ضد استعماری و ضد استکباری بود و آمریکا برعکس اصالتاً استعمارگر و استثمارگر است. این دو غیر همنام برعکس قانون فیزیک یکدیگر را دفع میکنند. با فرار شاه و قصد آمریکا برای پذیرش وی و احتمال تکرار ۲۸ مرداد ۳۲ و حمایتی که از ابتدای به سلطنت رسیدن محمدرضا پهلوی توسط دولت آمریکا و روسیه و انگلیس برای بقای حکومت دیکتاتوری شاه پهلوی اعمال شده بود، بیم آن میرفت که بار دیگر آمریکا و متحدان غربیاش دوباره شرایطی فراهم نمایند تا شاه به ایران باز گردد، لذا دانشجویان پیرو خط امام سفارتخانه آمریکا را به اشغال خود درآوردند با این هدف که آمریکا شاه را برای محاکمه و مجازات به ایران باز گرداند و تحویل دولت انقلابی دهد. نتیجه آنکه با حمایتی که از طرف اکثریت احزاب و گروهها از عملکرد دانشجویان پیرو خط امام شد، کارکنان و دیپلماتهای سفارت آمریکا که با دسترسی به اسناد درون سفارت به جاسوسخانه مشهور گردید مدت ۴۴۴ روز در اسارت نیروهای انقلابی ایران بودند تا آنکه در زمان ریاست جمهوری ریگان با توافقی که بین ایران و دولت آمریکا به انجام رسید و در آن توافق آمریکا متعهد شد به امورات داخلی ایران دخالتی نداشته باشد گروگانها آزاد شدند و شاه هم در ۵ مرداد ۱۳۵۹ در قاهره از دنیا رفت.
از آن تاریخ تا به امروز جنگ رسانهای، اقتصادی و بعضاً نظامی بین ایران و آمریکا استمرار داشته و آمریکا انقلاب ایران را مغایر و مخالف با اهداف استعماری و منافع خود در منطقه خلیج فارس میداند و اینک پس از گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران توانسته انقلاب ضد استعماری و ضد استکباری خود را به جهانیان و به ویژه به ملتهای مسلمان منطقه بشناساند به گونهای که علیرغم تلاشها و سرمایهگذاریهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا برای سیطره بر کشورهای مسلمانی چون عراق، افغانستان، یمن، سوریه، لبنان و حتی ترکیه، ایران را موی دماغ خود دیده و به قصد از پای در آوردن ایران تحریمهای ظالمانه و شدید بیسابقهای را بر علیه اقتصاد و منافع ملی ایران وضع نموده است به بهانه اینکه ایران قصد دارد بمب اتمی بسازد و کشورهای منطقه را تهدید کند و صدها بل هزاران بهانههای دیگر که جای بحث فراوان دارد.
و اما آنچه در این میان قابل تحلیل و تفسیر است سخنها و نقدهایی از این دست است که اگر دانشجویان پیرو خط امام به سفارتخانه آمریکا حمله نمیکردند و دولت انقلابی ایران روابط سیاسی و اقتصادی خود را با آمریکا حفظ میکرد چه بسا ایران با این تحریمها و مشکلات اقتصادی روبهرو نمیشد و آمریکا صدام را برای حمله به ایران ترغیب نمیکرد و نقدهای دیگری که بیان تمامی آنها در این کوتاه نوشتار نمیگنجد.
برای پاسخ به این شبهات و نقدها کافی است به عملکرد دولت آمریکای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و اهدافی که از ابتدا انقلاب مردمی ایران به دنبال آن بوده است توجه کنیم. آنگاه بهتر متوجه میشویم که به قول امام راحل رابطه آمریکا با ایران رابطه گرگ و میش بوده است و این رابطه با اهداف ضد استعماری انقلاب اسلامی ایران سرسازگاری ندارد.
حتی آن احزاب و گروههای چپ کمونیست هم که برای سرنگونی شاه با مردم ایران همراه شدند شعارشان شعارهای ضد امپریالیستی و ضد استعماری بود چه رسد به عمده مردم مسلمانی که از آمریکا در طول سالیان ضربههای حیثیتی و سیاسی و اقتصادی فراوانی خورده بودند و به سادگی نمیتوانستند با چنین گرگ درندهای که جز منافع و استیلای خود بر کشورهای محروم و مظلوم هدف دیگری ندارد کنار بیایند.
اگر با گذشت چهل سال بر پرونده دولتهای آمریکا مروری داشته باشیم به خوبی درمییابیم که تمامی دولتهای آمریکا هدفی و روشی جز غارت و چپاول اموال مردم منطقه و ایجاد جنگ و کشتار بین مسلمانان دنبال نکردهاند.
مگر عربستان سعودی از بدو تأسیس دولت سعودی تاکنون در خدمت آمریکا نبوده و چشم و گوش بسته تسلیم نشده که ترامپ رئیس جمهور فعلی آمریکا آنان را گاو شیرده و چاق شدهای خطاب میکند که باید شیرشان را دوشید و برای حفظ امنیتشان باید پول پرداخت کنند مگر با تحمیل جنگ یمن به عربستان و امارات و قطر تاکنون میلیاردها دلار اسلحه به آنان نفروخته که حتی آموزش استفاده صحیح از آنان را به آنها نداده و یا اگر داده قادر به استفاده از این سلاحهای پیشرفته نیستند.
عربستانی که نه آمریکا را دشمن خود خوانده، نه به سفارتش حمله کرده و نه منافع آن را مورد تهدید قرار داده در اسارت تمام عیار آمریکا قرار دارد و کوچکترین اختیاری از خود ندارد. آیا جز این است که آمریکا میخواهد ایرانی شبیه به عربستان در منطقه داشته باشد؟
پس این عمل امکانپذیر نبود که ایران بتواند با آمریکا کنار بیاید هر چند برخی میگویند که تسخیر سفارت آمریکا برای ایران نتایج مثبتی به بار نیاورد و بهانهای شد برای فشار بیشتر کشورهای غربی و شاید میشد از طرق دیگر ایران مسائلش را با آمریکا حل نماید لیکن چون رابطهای بین ایران و آمریکا شبیه به رابطه دولت شاهنشاهی با آمریکا اصالتاً و هویتاً با انقلاب مردم ایران سازگار نبوده و نیست. خودداری از حمله به سفارت نیز تأثیر چندانی بر بهبود روابط نداشت و این حرکت نتیجه غلیان خشم مردم بود که در رفتار دانشجویان پیرو خط امام تبلور یافت.
نه آمریکا میتواند از خوی استکباری و استعماریاش برگردد و نه ایران میتواند از اهداف اولیه انقلابیاش بگذرد زیرا دیگر انقلاب ایران نمیتواند برای کشورهای منطقه حرفی اساسی داشته باشد و آمریکا با ورود ایران به جرگه کشورهای تسلیم شده صدای انقلابی کشورهای دیگر را نیز خاموش خواهد کرد.
والسلام
- چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸
- سرمقاله