سرمقاله
محمد عسلی
با نوسانات فشارخون اقتصادی چه کنیم؟
پول در گردش به منزله خونی است که حرکت قلب اقتصاد کشور را تنظیم میکند. وقتی مراکز خونرسانی و خونسازی و یا به تعبیر دیگر پولرسانی و پولسازی اعلام میکنند پول ندارند و حتی قادر نیستند بدهیهای خرد خود را پرداخت نمایند، طبیعی است که روز به روز فشارخون قلب اقتصاد پایین بیاید به بهای برداشتن و یا کاهش تورم که همان فشارخون بالاست.
پزشکان متخصص قلب داروهایی که برای فشارخون بالا تجویز میکنند به گونهای درجهبندی میکنند که فشارخون را از حد مجاز و اعتدال پایین نیاورد. زیرا خطر فشار پایین کمتر از فشار بالا نیست و بدتر از آن وقتی است که این فشار مدام بالا و پایین شود. یعنی تورم و رکود به نوبت و به تناسب حجم و یا کاهش تزریق پول به بازار را داشته باشیم.
وقتی ساختمانسازی تعطیل باشد و سرمایههای راکد در زمین و هوا بلاتکلیف و خرید و فروشی صورت نگیرد، نه فقط کارگران ساده و بنا و معمار و دهها فرد دیگر در هر واحد ساختمانی بیکار میشوند، بلکه صدها کارخانه سازنده مصالح ساختمانی هم عملاً یا تعطیل میشوند و یا مصالح تولیدی روی دستشان میماند.
اگر تنها راه مقابله با تورم عدم تزریق نقدینگی است، مثل این میماند که منتظر باشیم آخرین قطرههای خون را از رگهای اقتصاد کشور خارج کنیم و انتظار داشته باشیم قلب اقتصاد کشور کار کند.
و اما بعد.
اگر منتظریم بخش خصوصی پولهایش را به گردش در آورد و اشتغال ایجاد کند این کار در شرایطی امکانپذیر است که ثبات اقتصادی و امنیت سرمایهگذاری در نقاط مختلف کشور ریسک آن را پایین آورده باشد.
هماکنون که بازار فروش سهام نسبتاً گرم است، اما کارخانجات با پایینترین ظرفیت کار میکنند و یا بسیاری از کارگاهها تعطیل و نیمهتعطیل شدهاند همه چشمانتظار یک تحول اقتصادی و چیزی شبیه به معجزهاند، این بدان معنی است که آخرین ریال پساندازها صرف شود و کارگران بیکار به خیل بیچارگان اضافه شوند.
از شهرداری گرفته تا استانداری و از کسبه بازار گرفته تا شرکتهای خصوصی و دولتی همه از بیپولی مینالند و به ندرت سفارش کار میدهند یا مبادرت به خرید کالا میکنند. (ادامه…)
- پنج شنبه ۱ مهر ۱۳۹۵
- سرمقاله