سرمقاله
اسماعیل عسلی- سردبیر
نقد نقد
وقتی خوب فکر میکنی میبینی نقد کردن هم به سرنوشت مهریه دچار شده است که ابتدا وقتی جانشان گرم است و در حصار عواطف و احساسات جوانی فرصت آیندهنگری ندارند میگویند کی داده، کی گرفته اما با اولین مشاجرهای که سر در آبشخور عدم تفاهم دارد عروس خانم صبح علیالطلوع راه دادگستری را گز میکند تا به اصطلاح حق مسلم خود را نقد کند و داماد را برای یک عمر آسیمه سر و بلاتکلیف و پا در هوا نگه دارد. هی میگویند نقد کنید و حلاجی نمایید و تنویر افکار عمومی را در پیش گیرید و عدهای خوش خیال را دست به قلم میکنند و زبانشان را در دهان میچرخانند و دست آخر هم هیچی به هیچی. من که به عنوان یک روزنامهنگار هنوز نه از مفهوم اتاق فکر سر در آوردهام و نه معنای کرسیهای آزاداندیشی را فهمیدهام و به نظرم میآید که این گونه اصطلاحات دهان پر کن بیشتر برای ژست گرفتن و ادای آدمهای منصف را درآوردن مناسب است. چندین و چند سال است که با یک مشت آدمهای تکراری طرف هستیم که الاکلنگ بازی میکنند و یکی بالا میرود و دیگری پایین میآید. که بنای بازنشسته شدن هم ندارند! وقتی آن یکی بالا میرود، دیگری که پایین قرار گرفته نق میزند و به بالایی ایراد میگیرد و معلوم نیست این دور باطل کی میخواهد به نقطهی پایانش برسد. اسمش را هم گذاشتهاند اختلافنظر اما پس از مدتی معلوم میشود اساساً نظری در کار نبوده که بر سر آن اختلاف داشته باشند. نمونهاش همین ماجرای پیوستن ایران به FATF که پس این همه کش و قوس تازه کاشف به عمل آمده که منتقدین این لایحه اساساً معنای پیوستن به FATF را نفهمیدهاند چون اگر قرار باشد پیوستن به چنین توافقنامهای حکم از دست رفتن استقلال کشور را داشته باشد بنابراین تمامی اعضای فعلی آن را نیز باید مغبون شده به حساب آورد. اینجاست که باید به این پرسش پاسخ گفت که راستی منتقد واقعی کیست؟ شاید همانطور که عدهای به دنبال هدفمند کردن یارانهها هستند و معتقدند که دولت نباید به تمامی اقشار یارانه بپردازد و تنها کسانی مشمول و مستحق دریافت یارانه هستند که زیر خط فقر قرار داشته باشند، بد نیست در بحث نقد و نقادی هم به مرزبندیهایی قائل باشیم اما نه به قصد تخطئه و از میدان به در کردن منتقدین واقعی. (ادامه…)
- دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷
- سرمقاله