سرمقاله
محمد عسلی
چرا روزنامه‌ها بازیچه ادارات دولتی شده‌اند؟
مولوی در مثنوی شریف می‌گوید:
«آنچه شیران را کند رو به مزاج
احتیاج است، احتیاج است، احتیاج…»
آری احتیاج بسی کارها که نمی‌کند و چه بسیار کارها که بالاجبار می‌کند. وقتی کاغذ روزنامه به ۱۰ تا ۲۰ برابر عرف یکی دو سال قبل رسیده و سیاست‌های غلط و ناتوانی مسئولان امر در تهیه کاغذ بازار واسطه‌ها را گرم می‌کند و نحوه خرید و توزیع به گونه‌ای است که «از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود…!» نتیجه آن می‌شود که هم دولت چوب می‌خورد هم پیاز و کار اصلی مدیران روزنامه‌ها می‌شود تدارکات و چانه‌زنی برای ایجاد درآمد از محل آگهی‌هایی که به شدت کاهش پیدا کرده و هر روزنامه‌نگار مسئولی را از رسالت خود باز می‌دارد تا اولاً تفکر خلاق برای نوشتن و مطالبه‌گری جای خود را به واسطه‌ تراشی برای ایجاد درآمد و شبه ملزومات بدهد ثانیاً ادارات و دولتی بتوانند در فضای راکد و کسل‌کننده روزنامه‌ها میدانداری کنند و شرط و شروط‌های خود را برای اشتراک چند روزنامه برخلاف روند گذشته به کرسی بنشانند که اگر می‌خواهید اشتراکتان را همانند گذشته ادامه دهید رپرتاژها را رایگان بزنید و تیتر و عکس‌های سفارشی را کار کنید و وای به روزی که نقدی، انتقادی گله‌ای از عملکردها نسبت به فلان اداره کار شود که آن وقت برای دریافت حق اشتراک یک روزنامه در طول سال، شبانه‌روز باید کفش پاره کنیم و آخرالامر هم دست از پا درازتر راه نادرست رفته را تکرار کنیم چون احتیاج داریم. احتیاج داریم که بتوانیم کاغذ و مواد چاپ گران تهیه کنیم. احتیاج داریم که حقوق پرسنل را سر ماه پرداخت کنیم. احتیاج داریم که هزینه‌های آب و برق و گاز و تلفن و اینترنت را بموقع به حساب واریز کنیم که اگر نکنیم همه قطع می‌شوند…
و اما بعد: (ادامه…)