یادداشت طنز سردبیر اسماعیل عسلی ۱ بهمن ۱۳۹۹
مرگ درمانی ننه ی غضنفر

ده سالی می شد که قربون علی دومیلیون تومن به آقا سیروس داده بود تا به زخم زندگیش بزنه اما چون چک و سفته ای نگرفته بود ، آقا سیروس زیر بار بدهی نمی رفت و عین خیالش هم نبود و دم به تله نمی داد و مطمئن بود که دست قربون علی بدون سند و مدرک به جایی بند نیست . تنها دغدغه ی آقا سیروس نخ سبیلی بود که به توصیه ی ننه ی غضنفر به رسم امانت به قربونعلی سپرده بود تا بعد از تسویه حساب در کمال احترام برگشت داده بشه ! تو مرام آقا سیروس که ادعای لوطی گری می کرد یه نخ سبیلش خیلی اعتبار داشت ! اما قربون علی که از بدحسابی و امروز و فردای آقا سیروس حسابی شاکی بود به هر جمع و محفلی که می رسید نخ سبیل آقا سیروس رو از لای دستمال کاغذی درمی آورد و برای اثبات این که هنوز پولی دریافت نکرده به این و اون نشون می داد و همین مسئله برای آقا سیروس حیثیتی و ناموسی شده بود و راضی نبود که نخ سبیلش اسباب بی آبرویی بین اهل محل باشه تا این که یه روز که قربون علی رفته بود حمام عمومی دو نفر از پاچه ورمالیده های دست کج و از عوامل مافیایی آقا سیروس که از قبل زاغ سیاه قربونعلی رو چوب زده بودند ، همین که قربونعلی پا گذاشته بود به حمام عمومی رفته بودند تو رختکن حمام و دست کرده بودند تو جیب قربونعلی و تخم خودشون رو گذاشته بودند ! قربونعلی توی رختکن حمام خبردار شد که جا تر هست و بچه نیست .فردای اون روز آقا سیروس آفتابی شده بود و به قربونعلی گفته بود فردا بیا خونه ی ننه ی غضنفر و نخ سبیل هم یادت نره ، میخوام باهات تسویه حساب کنم . قربونعلی هم که به دلش برات شده بود ماجرای سبیل دزدی زیر سر همین دم بریده هست و باید کاسه ای زیر نیم کاسه باشه ، نخ سبیل خودش را برداشت و برد برای تسویه حساب اما آقا سیروس دبه درآورد که این نخ سبیل من نیست ! قربونعلی هم دست به دامن ننه ی غضنفر شد ! (ادامه…)