سرمقاله
اسماعیل عسلی
آن سوی اتفاق
اگر بگوییم تمامی انسان¬ها به نوعی در انتظار بروز شرایط بهتر به سر می-برند سخنی به گزافه نگفته¬ایم چرا که انتظار زاییده¬ی نارضایتی از وضعیت موجود است و در این روزگار وانفسا کیست که از آنچه بر او و سایر انسان-ها می¬گذرد راضی باشد. تنها تفاوت منتظران ساکن روی این کره¬ی خاکی از غرب تا شرق جهان، در کم و کیف انتظار آنهاست. هیچ سرزمینی نیست که اثری از بی¬عدالتی و ظلم در آن نباشد.
بت¬پرستی کماکان رواج دارد با این تفاوت که مرده¬ها و انسان¬ها جای بت-های سنگی و چوبی را گرفته¬اند. پایان بردگی دروغی شاخدار است که هیچ عاقلی آن را باور نمی¬کند زیرا اگر چه بردگی در هیچ قانون مدونی مورد تایید قرار نگرفته اما آثار وجودی آن را در هر جایی می¬توان یافت. از کسی که ایمانش را برده¬ی خود ساخته و وسیله¬ی درآمدزایی قرار داده تا کسی که تن¬فروشان را برده¬وار از جایی به جایی دیگر منتقل می¬کند، تا آن که مردم را برده و مطیع خویش می¬خواهد تا کسی که تصور می¬کند فرزندانش باید غلام حلقه به گوش او باشند و حتی کشورهایی که دم از توسعه یافتگی فرهنگی می¬زنند اما ساکنان برخی از کشورها را برده¬ی خود می¬دانند. در واقع ما در عصر جاهلیت مدرن زندگی می¬کنیم و اغلب گرفتار چیزی هستیم که از آن می¬گریزیم. به همین دلیل راحتی را فدای راحتی می کنیم و از ترس مرگ به خودکشی تن می¬دهیم و در حالی که از رفتار و افکار خود بت ساخته¬ایم، بت¬پرستی را به سخره می گیریم. (ادامه…)