سرمقاله
محمد عسلی
رهاورد سیل!
سیل آمد: سیل. سیلی کم سابقه که پیران روزگار گذشته و حال به یاد ندارند. خرابی¬های بسیار رساند، خانه¬ها را خراب کرد، راه¬ها را درهم پیچید، دکل¬های برق را از جا کند. مثل یک طوفان سهمگین. جادویی بود. گویی آسمان با زمین جنگی نابرابر داشت که پس از سالها عقده¬اش ترکید و گریست چنانکه همه را و همه چیز را آب برد. آبی که هم نعمت شد و هم زحمت افزود.
سیل آمد، سیل با باران و یا باران با سیل. فرقی نمی¬کند تا بالاخره آمد چنانکه برکه-ها را که هیچ دریاچه ها را هم سیراب کرد و سدها را در برابر حجم خود ناتوان ساخت. کارشناسان هواشناسی علت¬ها را به زعم خودعلمی بیان کردند تا بدانجا که گفته شد لکه های خورشیدی بعضاً محو شده¬اند و یا همه لکه¬ها در گوشه¬ای نجواگرند روی چشم خورشید و چشمه را بازگذاشته¬اند تا آب¬های اقیانوس¬ها را تبخیر کنند و بفرستند به سوی خاورمیانه
خاورمیانه بلازده از جنگ و خشکسالی و فقر…اما چشم شما چه پنهان که اینجا سیل¬ها علاوه بر آنکه ترسالی را به ارمغان آورد و امیدی در دل زمین¬های بایر انداخت بسیار اشک¬ها را نیز جاری کرد تا چشم روستائیان و کشاورزان مزرع سبز فلک را از یاد ببرند و به فلک تنبیهی آسمان بیاندیشند که کاسه و کوزه و فرش را هم آب با خود برده در چادری یا زیر سقف آسمان بارانی، تماشاچی اندوخته خود هستند که به دریا می رود.
و اما بعد؛ (ادامه…)
- یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸
- سرمقاله