سرمقاله
اسماعیل عسلی
خسته نباشید
در فیلم محمد رسول الله صحنه ای به نمایش درمی آید که در آن عده ای ظاهراً از شام برای گفتگو با پیامبر (ص) پیرامون آیین اسلام وارد مدینه می شوند. ورود آنها همزمان می شود با وقت برگزاری نماز جماعت که مسلمانان خانه و کاشانه و دکان خود را بدون حفاظ رها کرده بودند و در مسجد مشغول برگزاری نماز بودند. این مهمانان خارجی بالاخره چشمشان به یک نفر می خورد و از او می پرسند صاحبان این مغازه ها کجا هستند و او پاسخ می دهد که همه به نماز رفته اند. آنها با تعجب می گویند پس چرا دکان های خود را بدون حفاظ و نگهبان رها کرده اند؛ پاسخ می شنوند که در این جا همه چیز در امان است و همین صحنه به عنوان بهترین تبلیغ برای قدرت سازندگی اسلام در نظر آن اشخاص تازه وارد تأثیر خود را می گذارد و متوجه می شوند که در حال تماشای یکی از جلوه های مدینه فاضله اسلامی هستند. در آن زمان شاید چند سالی بیشتر از هجرت پیامبر (ص) و برقراری نظام نوپای اسلامی آن هم در میان قبایلی که اغلب بیسواد و غیرمتمدن بودند نگذشته بود اما پیامبر توانسته بود در مدتی کوتاه به برخی از اهداف والایی که جامعه ی انسانی آن را آرزو می کند جامه ی عمل بپوشاند. چنین امنیتی حاصل نگاه مبتنی به اخلاق و آموزش مسلمانان با ارائه ی الگوی عملی است چرا که در آن زمان هنوز از بهسازی ساختار اقتصادی خبری نبود. آنچه مسلمانان را به همراهی با پیامبر سوق می دهد احساس هم سرنوشتی است یعنی این که ساکنان مدینه احساس می کنند که دستاورد امنیت به خودشان بازمی گردد و هر گونه همگرایی، به قدرت آنها از جهات گوناگون می افزاید. حرکتی که در ابتدای انقلاب خوب آغاز شد و متأسفانه تداوم پیدا نکرد و اکنون که ۳۹ سال از انقلاب می گذرد و ما در آستانه ی ورود به چهلمین سال انقلاب هستیم پس از آن همه هزینه کردن و شهید دادن برای اجرایی شدن احکام اسلامی و تحمل خسارت های فراوان و نواخته شدن تازیانه ی تحریم ها بر گرده ی اقتصاد کشور هنوز به غیر از برخی شاخصه های نیم بند و تقریباً اجباری و ظاهری که عمق چندانی هم ندارد، شاهد حاکمیت ارزش های اسلامی نیستیم و این در حالی است که (ادامه…)
- شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۶
- سرمقاله