یادداشت سردبیر
اسماعیل عسلی
نقبی به شوراهای شهر و روستا
از آنجایی که برگزاری انتخابات مسکوت مانده شوراهای شهر و روستا در اسفندماه سال ۷۷ به عنوان مطالبه ای سیاسی مطرح شد که برخی از طیف های شناخته شده به دنبال آن بودند، رنگ و بوی جناحی آن بیش از حد متعارف، ملحوظ نظر قرار گرفت و نتیجتاً شوراهای شهر را به همان سمت و سویی برد که گریبانگیر مجلس شورای اسلامی شده بود. اصولاً میدان داری احزاب و گروه های سیاسی در انتخابات با توجه به این که احزاب و گروه های سیاسی از لحاظ ساختاری و سازمانی استاندارد نیستند و معمولاً در آستانه ی انتخابات فعال می شوند و اعلام موجودیت می کنند، چنگی به دل نمی زند زیرا از یک سو اتکای آنها به تشکل های نوین مردم نهاد و مراکز علمی و دانشگاهی چشمگیر نیست و از سوی دیگر نشانه های گونه ای دموکراسی بومی شده ی نابالغ را دارد؛ به همین دلیل اکثر اندیشمندان و صاحب نظران متخصص که از قدرت گفتمان سازی و ایده پردازی بالایی برخوردارند، از ترس این که در جریان رقابت های انتخاباتی با انگ های رنگارنگ تخطئه شوند، رغبت چندانی برای حضور در این کانون های مهم تصمیم گیری از خود نشان نمی دهند و بیشتر ترجیح می دهند که دیدگاه های خود پیرامون مسایل ملی و محلی را در اتاق های فکر که حواشی کمتری دارند مطرح نمایند. طبیعی است که در چنین شرایطی باید برای گرم شدن تنور انتخابات فکری کرد لذا تکیه بر قوم گرایی، محله محوری و به میدان آوردن برخی شخصیت های چهره شده با قابلیت بالای جذب عامه ملحوظ نظر قرار می گیرد و یا این که عده ای به موج سواری دست می زنند و با رصد حساسیت های ایجاد شده در افکار عمومی و چسبانیدن برچسب های مورد اقبال مردم بر پیشانی نامزدهایی خاص، بادبان کشتی بدون پارو و موتور محرکه ی خود را با جهت وزش بادهای فصلی هماهنگ می کنند. حاصل رویکردهایی از این دست شکل گیری شورایی است که از بدنه ی کارشنایی و تخصصی بالایی برخوردار نیست. در نتیجه اتخاذ مواضع انفعالی در مقاطع حساس و تأثیرپذیری از جریان های قدرت محور به تشکیل دایره ی بسته ای می انجامد که در کانون آن افرادی میان مایه نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند و همواره این آمادگی وجود دارد که عده ای با بی اعتنایی به معضلات کلیدی حوزه ای که آن را نمایندگی می کنند فضای شوراهای محلی را به سمت مسایل سیاسی و جناحی محض بکشانند و با تکرار جملات شخصیت های سیاسی به مناسبت های گوناگون خلأ ایجاد شده ی ناشی از بی تخصصی و بی اعتباری خود را پر کنند و با متصل کردن خود به جریان های کنشگر بیرونی برای خود ایجاد موقعیت نمایند به طوری که اگر رابطه ی آنها با چنین جریان هایی قطع شود، خودشان فی نفسه حرفی برای گفتن ندارند! (ادامه…)