سرمقاله
محمد عسلی
مریمی که با چشم های باز رفت
خبر آرام و کم¬صدا آمد و نشست روی شبکه¬های خبری:
«مریم میرزاخانی اعجوبه ریاضی قرن بیست و یکم درگذشت» خیلی¬ها نمی¬دانستند که او که بود؟ چه کرد؟ چگونه زیست؟ چه افتخاراتی کسب کرد؟ و کدام فرمول کشف نشده ریاضی را کشف کرد؟ زیرا آنقدر که جوانان ما از زندگی فوتبالیست¬ها و هنرپیشگان سینما اطلاع دارند کمتر به زندگی عالمانه نوابغ جهان می¬پردازند.
تقصیری هم متوجه آنان نیست زیرا رسانه¬های ملی و فضاهای مجازی ما هم به ندرت به چنین افراد و زندگی و کشفیات آنها می¬پردازند.
گاهی بعضی خبرها و انتشار آنها میزان غافلگیری ما و غفلتی که در راه و نشانه درست داریم را به ما تفهیم می¬کنند و به جای آنکه بپردازیم به بیان هوش، استعداد، خلاقیت و کشف یک زن نابغه ایرانی و علت موفقیت¬های او را برای جوانان مستعد بیان کنیم رسانه¬های داخل و خارج می¬پردازند به حاشیه¬هایی که گاه قوی¬تر از متن می¬شوند و مسأله حجاب و یا چهره بدون روسری او را مطرح می¬کنند تا از یک واقعه تلخ اجتناب¬ناپذیر یعنی مرگ او یک جریان سیاسی بسازند و حرمت و نبوغ او را به فراموشی برند.
و اما بعد:
مریم میرزاخانی هم مانند هزاران بل میلیون¬ها نفر انسان بیمار گرفتار سرطان درگذشت و نتوانست در برابر مرگ زودرس مقاومت کند هر چند مریم یکی بیش نبود که توانست در ۱۳ اردی¬بهشت ۱۳۵۶ در تهران متولد شود، در رشته ریاضی تحصیلات خود را ادامه دهد، در دانشگاه صنعتی شریف مدرک کارشناسی «لیسانس» را دریافت و برای ادامه تحصیل به آمریکا رود و از دانشگاه هاروارد موفق به کسب درجه دکترا (پی.اچ.دی) شود. در سال ۲۰۰۹ جایزه بلومنتال و در سال ۲۰۱۴ جایزه تحقیقاتی کلی و نیز مدال فیلدز را دریافت نماید و در سال ۲۰۱۶ به عضویت در آکادمی ملی علوم درآید.(۱)
مریم میرزاخانی تحقیقات خود را بر نظریه تایشمولر، هندسه هذلولی، نظریه ارگودیک و هندسه هم¬تافته به انجام رساند. (ادامه…)
- سه شنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۶
- سرمقاله