• print
سرمقاله “اسماعیل عسلی” ۲۰ آذر ۱۳۹۶

سرمقاله
اسماعیل عسلی
ساز و کارهای جلب اعتماد عمومی
یکی از نشانه های مردم سالاری زمینه سازی برای گردش قدرت است. به این معنا که استقبال از چهره های جدید در جریان انتخابات اعم از انتخابات شوراها، مجلس و همچنین ریاست جمهوری به گونه ای باشد که فاصله سنی بین نسلی برای تصدی امور اجرایی و همچنین عضویت در پارلمان و شوراها از ۲۰ سال فراتر نرود تا بدین ترتیب عناصر فرتوت، خسته و کسانی که آمادگی بالایی برای روزآمد شدن ندارند به تدریج جای خود را به دیگران بدهند. همین روال باید در جابجایی کسانی که احزاب و تشکل ها و فراکسیون ها را اداره می کنند نیز دنبال شود و شیخوخیت که در برخی از نهادهای سنتی جاخوش کرده به عرصه قانونگذاری، اجرا و داوری تسری پیدا نکند!
متأسفانه برخی از افراد فهم درستی از اصل گردش قدرت ندارند و تصور می کنند اگر فرزندان و وابستگانشان جای آنها را بگیرند چنین مقصودی حاصل شده است. این رویکرد متعمدانه منجر به ظهور پدیده ی آقازادگی گردیده که تأثیر بسیار ویرانگری بر افکار عمومی داشته زیرا یادآور سنتی است که در نظام پادشاهی دنبال می شد. این سنت غلط بر این باور استوار بود که طبقه ی حاکم از لحاظ خونی و اصالت، متمایز از دیگران است. در حالی که آنچه در نظام مردمسالاری مبنای تغییر و تحول در مسئولیت هاست شایستگی است. تشخیص این شایستگی نیز بر عهده مردم است که با بهره برداری صحیح از رسانه ها و سایرعوامل رصد کننده ی دیگر در انتخابات آزاد تجلی پیدا می کند.
دیروز که رئیس جمهور در مجلس هنگام ارائه ی لایحه ی بودجه ۹۷ از فشارهای وارده بر مجموعه ی دولت به دنبال برخورد با بنگاه های مالی مفسده انگیز سخن می گفت کاملاً آشکار بود که چه کسانی خواهان کاستن از فشارهای قانونی بر متخلفان بوده اند. طبیعتاً اگر کسانی که میلیاردها تومان دارایی مردم را با شیوه های متقلبانه مال خود کرده اند افرادی عادی بودند هیچ کس از صاحب منصبان مبادرت به پادرمیانی نمی کرد. طعنه و تعریض هایی که برخی از مقامات به برخی آقازاده ها می زنند نشان می دهد که آنها از نقش چنین افرادی در حیف و میل اموال عمومی خبر دارند.
بدون تعارف و رودربایستی باید گفت که وضعیت اسفبار اقتصاد کشور که به این زودی ها قابل رفع و رجوع نیست حاصل همین قوم و خویش بازی هاست. چه دلیلی دارد که کسانی برای کتمان برخی نسبت های فامیلی تلاش می کنند. آشکار شدن چنین نسبت هایی موجب می شود که مردم بتوانند رابطه ی معناداری بین مناصب خاص، تخلفات آشکار و خویشاوندی های هدفمند برقرار کنند.
البته ناگفته نماند که تنها با گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب که مدت زیادی برای ایجاد تحول فرهنگی نیست نمی توانیم از بین رفتن سنت های غلط، قوم و خویش بازی های نفرت انگیز و به ارث گذاشتن نفوذ و قدرت را انتظار داشته باشیم و مسلماً ما تا تحقق جمهوری به معنای دقیق کلمه و رها شدن از بسیاری قید و بندهای قومی و طایفه ای و به تعبیر برخی از آقازاده های لوس و ننر امتیازات نژادی و ژنتیکی فاصله ی زیادی داریم.
مطلبی را در سایت تابناک دیدم با این مضمون که چرا جوانان سرزمین ما نسبت به رویدادهای منطقه و جهان بی تفاوت هستند و اگر تظاهراتی هم برگزار می شود خودجوش نیست و حتماً باید سازمان تبلیغات اسلامی چارچوب ها، شعارها و ساز و کارهای آن را فراهم کند و هزینه های احتمالی آن را هم تأمین نماید و در جایی دیگر در همین سایت آمده بود نسل جدیدی که در منطقه خاورمیانه قدرت را به دست گرفته اند اغلب موضع ضد ایرانی دارند. حال اگر این دو موضوع را به یکدیگر ارتباط دهیم متوجه می شویم که برای حساس کردن نسل جوان به رویدادهای کشور، منطقه و جهان باید نسل جدیدی از نخبگان سیاسی وارد میدان فعالیت شوند تا ضمن الهام گرفتن از نسل های قبلی و بهره مندی از تجارب آنها، با نگاهی روزآمد مسایل کشور، منطقه و جهان را تحلیل و ارزیابی و در نهایت در برابر آن موضع گیری نمایند!
بدنه ی اجرایی و حاکمیتی جامعه ی ما در حال حاضر در چنبره ی رانت و روابط معنادار بین مؤلفه های گوناگون گرفتار شده و عده ای سعی دارند همه چیز را در انحصار خود داشته باشند و پس از خود نیز امتیازات و موقعیت هایی که کسب کرده اند اعم از قدرت، دارایی و نفوذ را به وابستگان منتقل نمایند. هر چند چنین رویکردی عمومیت ندارد اما حتی یک مورد آن نیز قابل قبول و تحمل نیست.
مردم سالاری یعنی این که همه باید توانایی ها و قابلیت های خود را در معرض داوری و گزینش افکار عمومی قرار دهند و از مجاری قانونی تعریف شده چشم به پست و مقام داشته باشند نه این که با تکیه بر نفوذ پدر بر اقتصاد کشور خیمه بزنند و به تمامی مناقصه ها و مزایدها چشم داشته باشند و به بهانه ی خصوصی سازی اموال ملی را مفت بخرند و گران بفروشند و حتی حاضر به پرداخت عوارض و مالیات هم نباشند و وام های میلیاردی بگیرند و قسط آن را هم نپردازند و در عین حال که مردم از دست غرب می نالند آنها در غرب برای خودشان سورچرانی کنند و به ریش همه بخندند.
اگر بناست بگوییم در این کشور اتفاقی افتاده و چیزی تغییر کرده مردم باید نشانه های آن را ببینند و آمار و ارقام واقعی آن را تایید کنند. نظامی که به مردم متکی است باید از متکای خود حراست کند و مراقب استحکام و قدرت نگه دارندگی آن باشد. هر کدام از حواس ما برای خود ظرفیتی دارند. مردم ابتدا می شنوند و سپس انتظار دارند که ببینند و لمس کنند و در نهایت با عقل و درایت خود همه چیز را بسنجند. این که بگوییم مردم گوش بگیرند و باور کنند به صورت مقطعی و کوتاه مدت امکان پذیر است اما در دراز مدت مردم انتظار دارند که شنیده ها را ببینند و سپس با عقل و فهم خود همه چیز را محک بزنند. جلب اعتماد عمومی مکانیزم و ساز و کار خاص خودش را دارد. تبلیغات فقط با سخنرانی میسر نمی شود، بار تبلیغاتی حرف قابل مقایسه با عمل نیست. باید کاری کنیم که مردم ما را باور کنند. همراهی مردم در گرو اعتماد و باور آنهاست. اگر مردم را همراه می خواهیم باید اعتماد آنها را جلب کنیم آن هم نه با حرف که با عمل

Comments are closed.