سرمقاله
محمد عسلی
تفاوتها چه میکنند!
میگویند تعداد تلفنهای شهر توکیو ده برابر شهر تهران است اما میزان کارکرد تلفن در توکیو یک دهم تهران است علت آن را میتوان استفاده نامعقول و اسراف در استفاده از تلفن دانست.
در مورد آب، برق، گاز و حتی ایاب و ذهاب و مصرف بنزین هم همین مقایسه درست و منطقی است.
متأسفانه در کشور ما استفاده بهینه و غیرمسرفانه از حاملهای انرژی نمیشود و ما عادت نکردهایم مانند اروپاییها وقت، انرژی و پول خود را هدر ندهیم.
در تغذیه و تهیه خوراک هم با همین وضع مواجهیم و روزانه مقدار قابل توجهی خوراک دورریز داریم و یا تنوع غذاها به گونهای است که بعضاً به جای یک نوع غذا چند نوع غذا در مهمانیها و رستورانها سرو میشوند.
نحوه استفاده از وقت هم حکایت تلخ دیگری است. در ادارات معمولاً بیکاری پنهان و آشکار داریم. یعنی اگر به ادارهای مراجعه کردید و مشاهده نمودید که فلان کارمند با تلفن اداره مشغول درددل و گزارش مهمانی با دوستان خود است و در حال سفارش خرید و ساخت و ساز و چه و چه کارهای شخصی است بدانید که یا به کار اداریاش چندان اهمیتی نمیدهد و یا معطل کردن ارباب رجوع برایش مهم نیست و یا نظارتی در کار نیست.
درددلهای درون خانه و مغازه و اتوبوس و اتومبیل و خیابان هم به نوعی اتلاف وقت و اسراف در استفاده از تلفن است که معمولاً بدگویی و غیبت دیگران هم چاشنی صحبتهاست و بعضاً عصبانیتها از شنیدن حرف و حدیثهای طرف دیگر مخاطب به نقل یا به قول.
نتیجه اینکه این موارد برای ما هزینههایی دربردارند که برای مردمان دیگر ندارند. چشم و همچشمیها، به رخ کشیدن داراییها و توانمندیها رقابت در زندگی اشرافی هر چند کوچک باشد و تنوع دادن در وسایل و تجهیزات خانگی و اداری که ما چندان به هزینهها و عواقب آن فکر نمیکنیم درد دیگری است که متأسفانه عادت شدهاند و روز به روز بیش و بیشتر هم میشوند این وضعیت مخصوص قشر خاصی نیست. فقیر و غنی، روحانی و معلم و دانشگاهی و کارگر و کسبه همه به نوعی آلوده این عادتند.
حتی در شرایط سخت اقتصادی هم هزینه تلفنها، آب و برق و گاز و امثالهم کاهش نداشته است.
پس بجاست که یک کارمند نتواند با میزان حقوق دریافتی خود تعادلی در زندگیاش ایجاد کند و با کسری و کمبود مواجه نشود هر چند تورم، گرانی و کاهش ارزش پول ملی در ناتوانی برنامهریزی اقتصادی خانوادهها بسیار مؤثرند.
به نظر میرسد رسانههای ملی و مطبوعات به ندرت به این مهم وارد شدهاند و پژوهشگران هم مقایسههای تطبیقی مستندی در خصوص خرجیها ارائه نکردهاند.
کافی است به ادارات نوسازی شده نگاهی بیاندازیم که اکثراً سالنهای پرزرق و برق و پرهزینهای در کنار اتاق مدیران بنا کرده و تجهیز نمودهاند که به ندرت مورد استفاده معقول قرار میگیرند. بالطبع هزینه نگهداری آنها باری بر سایر هزینههای ضروری است. درصد بالایی از میوهها در میوهفروشیهایی که به صورت فلهای ارائه میشوند خراب و معیوب میشوند.
مسلماً آموزشها میباید از مدارس شروع شوند و مدارس با جلساتی که تشکیل میدهند بهتر است اولیاء دانشآموزان را در استفاده معقول از مواد غذایی و کالاهای مصرفی آموزش دهند تا فرزندانشان از همان آغاز از اسراف و تبذیر خودداری کنند.
با توجه به زندگی ماشینی قطعاً میباید در بعضی سنتهای نامطلوب تجدیدنظر کنیم برای تحقق چنین خواستهای راه گریزی جز توسل به کار فرهنگی نیست زیرا شرایط فعلی به ما اجازه ریخت و پاشهای عادت شده را نمیدهد.
وقتی یک توریست خارجی به ایران میآید و در برابر سؤال دیگران که ایران را چگونه دیدید پاسخ میدهد: مهماننوازی ایرانیان با آن غذاهای خوشمزه برایم خیلی جالب بوده یعنی کمتر با سفرهای مواجه بوده که چندین غذای متنوع در آن باشد.
وقتی ما برای خرید یک بستنی هم از اتومبیل شخصی استفاده میکنیم و یا در خیابان اتومبیل را یک وسیله تفریحی به حساب میآوریم غافلیم از هزینههای بیموردی که به خود تحمیل میکنیم.
زمانی که برای خرید میوه اقدام میکنیم چند کیلو میوه میخریم و یخچالها را پر میکنیم گویی فرصتی برای خرید روزهای آتی نداریم!
مثالی میآورم. یکی از دوستان که تحصیلات دانشگاهی خود را در هندوستان گذرانده تعریف میکرد که به مهمانی یک مرد ثروتمند رفتم. نصف یک سیب در بشقاب گذاشت و به من تعارف کرد. بسیاری از مردم دنیا سیب و پرتقال و بعضی میوههای دیگر را دانهای خرید میکنند در صورتی که ما کیلویی خرید میکنیم آن هم بعضاً بیش از یک کیلو البته این مطالب در مورد تمامی مردم ما صادق نیست زیرا بسیاری از مردم توان خرید میوه ندارند و شاید گاهی در فصل میوه به ارزان خرید روی آورند.
روی سخن با کسانی است که کم هم نیستند اما آدمهای مسرفی هستند چنانکه خود هم نمیدانند چون عادت کردهاند. در مورد سخنرانیها هم اسراف میکنیم و وقت مخاطب را تلف کرده حوصله او را سر میبریم. این مطالب گرچه حرف جدیدی به همراه ندارد اما یادآوری آن، آن هم در مقطع زمانی فعلی بیمناسبت نیست.
والسلام
- چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۸
- سرمقاله