سرمقاله “اسماعیل عسلی” ۱۱ اسفند ۱۴۰۰
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
بعثت از جمله مناسبت هایی است که خویشاوندی تمامی انسانها را به آنان گوشزد می کند . چنین رویکرد همگرایانه ای را بیشتر می توان در میان اهل تفکرمشاهده کرد زیرا اغلب انسان ها درگیر تعصبات مذهبی و دغدغه های فرقه ای هستند که تصور می کنند به آنها هویتی برتر می بخشد و لاجرم آنها را به حواشی چالش برانگیز می کشاند. بعثت یک اتفاق بزرگ است نه تنها برای مسلمانان بلکه برای برای تمامی کسانی که با مسلمانان همزیستی دارند .
آنچه مسلم است و در قرآن نیز بازتاب پیدا کرده اسلام تعریفی عام دارد به طوری که در مواردی از برخی پیامبران ابراهیمی نیز به عنوان مسلمان یاد شده است . تسلیم در برابر حق و برهان قاطع خاستگاه فرهنگی هر مسلمانی است. در آموزه های قرآنی هیچ تفاوت و اختلافی میان پیامبران نیست و علت استمرار برانگیخته شدن پیامبری به دنبال پیامبر دیگر بر طرف کردن انحرافاتی است که در طول زمان به وجود آمده و موجب ایجاد مصادیق شرک و بت پرستی و خرافه گرایی شده است .
برانگیختگی ابتدا در خود پیامبر اتفاق می افتد تا جایی که این قابلیت در او تشخیص داده می شود که رسالت هدایت انسان ها را بر عهده بگیرد . پیامبری یک امتیاز نیست که از روی قرعه به شخصی بدهند و او را به گونه ای بار بیاورند که ویژگی های خاصی از خود بروز دهد . پیامبری حقی است که به یک توانایی و قابلیت تعلق می گیرد . گروه ها و جوامع انسانی اگر به خود واگذاشته شوند به خاطر تعارض در منافع یکدیگر را به بردگی می کشند و حقوق انسانی یکدیگر را نادیده می گیرند . انتخاب قوم عرب برای ایجاد تغییر پیامی به تمامی جهانیان است و آن پیام این است که کژتاب ترین و متعصب ترین و قانون گریزترین مردمان را نیز می توان به راه آورد . از این رو ما نباید به دنبال معجزه ای بالاتر از قرآن باشیم زیرا همین که قرآن توانست بر جاهلیت فائق آید و گروه هایی پراکنده را متحد سازد به تنهایی معجزه ای بزرگ است . محوری ترین اقدام پیامبر اکرم (ص) در طول ۲۳ سال این بود که بر آموزه های پیامبران پیشین مهر تایید زد و برخی انحرافات ایجاد شده را اصلاح کرد و پیروان کتاب های آسمانی را به وحدت و انجام مسابقه در خوبی ها فراخواند و به بازخوانی دستوراتی که به پیامبران پیشین ابلاغ گردیده پرداخت.
اعراب تا پیش از پذیرش اسلام از آنچنان قابلیت فرهنگی برخوردار نبودند که بتوانند با جوامع متمدن همزیستی داشته باشند . خوی عربی و قبیله گرایی آنها و تعدد بت ها مانع از همزیستی با سایر ملت ها بود . پیامبر این قابلیت را به آنها بخشید و به آنها منطقی هدیه کرد تا بر اساس آن بتوانند ارتباط برقرار کنند . در واقع پیامبر به آنها یادآور شد که شما نیز مانند سایر انسان ها هستید و امتیازی ندارید و آنها نیز امتیازی ندارند و اگر بتوان برای کسی امتیاز قایل شد بر اساس تقواست و تشخیص تقوا هم اگر چه برای انسان ها بسیار سخت است اما برای خداوند آسان است . به همین دلیل عندالله می آورد نه عندالناس . ان اکرمکم عندالله اتقیکم . یعنی خودتان خط کش به دست نگیرید تا اندازه ی این و آن را تعیین کنید . آن را به من واگذارید . شما تنها به قوانین و دستورات عمل کنید . همین . اختلاف ، زمانی پیش می آید که خود انسان ها می خواهند حرف آخر را بزنند . حرف آخر را خدا می زند . چه روزی ، روزی که پرده ها فرو می افتد . در دنیا همه چیز نسبی است . هیچ انسانی قادر به برقراری عدالت به مفهوم مطلق آن نیست زیرا داوری در گرو آگاهی از همه چیز است و این آگاهی در انحصار خداست . قبول این فرض که بالاترین فضیلت ها در انحصار خداست به همه آرامش می بخشد تا دایره وار بنشینند .
دین در خدمت زمینه سازی برای همزیستی است . برخی از ظن و گمان ها گناه است چون ما بر اساس ظن و گمان داوری می کنیم . گاهی جستجو پیرامون دیگران ما را به نتایج غلطی سوق می دهد به همین دلیل از آن منع شده ایم . چشم پوشی از خطای دیگران ، بخشش ، انفاق برای پر کردن چاله چوله های ناشی از فاصله طبقاتی ، مشارکت در کارهای عام المنفعه و بی آزاری و کنترل زبان و دست و چشم و دل …. دین همین است . بعثت در خدمت همزیستی انسان هاست با هر رنگ و نژاد و قوم و گرایش درونی . دین برای یک دست کردن جامعه بشری نیامده و تا قیامت هم قرار نیست چنین اتفاقی رخ دهد . وظیفه ی دین روغن کاری برای کاهش استهلاک های ناشی از برخوردهای اجتناب ناپذیر بین انسان هاست .. من هرگز نمی توانم شبیه دیگری باشم حتی اگر برای مدت کوتاهی این گونه وانمود کنم که مانند دیگری می اندیشم پس از مدتی از او فاصله می گیرم . هنر بزرگ پیامبران این است که بتوانند انسان ها را مانند قمرها و سیاره ها و ستاره ها با گرانش فطرت در مدار خود نگه دارند . ستاره هایی با نور و عمر و سرعت متفاوت و چگالی های گوناگون و تشکیل شده از عناصری خاص . هر ستاره ای پیرامون خود سیاره هایی دارد و منظومه ای تشکیل می دهد . حرکت تمامی این ستاره ها و سیارات و قمرها در یک کهکشان که در همسایگی کهکشانی دیگر قرار دارد صورت می گیرد میلیاردها کهکشان با تاثیر گذاری متقابل. تلاش برای هم اندازه کردن انسانها عامل جنگ است . ابوذر بر مدار خود می چرخد و سلمان بر مدار خود و هر دو پیرامون یک خورشید ولی ابوذر کجا و سلمان کجا ! نه میتوان لکنت زبان بلال را برطرف کرد ولی می توان با او همدلی کرد و همدلی از همزبانی بهتر است . بعثت در خدمت همزیستی در سایه پذیرش تفاوت هاست . قرآن تفاوت ها را پذیرفته و به رسمیت شناخته و می گوید با تمامی این تفاوت ها می توان زندگی را قابل تحمل کرد . فلسفه ی وجود تمامی پیامبران برقراری صلح است . بزرگترین نعمتی که خداوند به خاطر آن بر سر اهالی مکه و مدینه منت گذاشته این است که دل آنها را به هم نزدیک کرده است و به آنها امنیت بخشیده است . دین هنر همزیستی است و همزیستی یعنی بهشت آفرینی. دین ساده تر از آن است که عده ای آن را در هزاران لفاف پیچیده اند و ادعای فهم آن را دارند .
کنگره ویران کنید از منجنیق
تا رود فرق از میان این فریق
دین یعنی همزیستی بدون آزار خود و آزار دیگران . همین
- سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۰
- سرمقاله