سرمقاله

محمد عسلی

شیراز را بهتر بشناسیم

شیراز را بالقوه توانایی‌هاست که بعضاً بالفعل نشده است. هر آنچه به ظاهر از میراث‌های باستانی، فرهنگی و علمی به جای مانده‌اند. بسیاری از گردشگران و مسافران، حتی ساکنان شیراز آنها را در طرح، رنگ، نقش و هنر معماری یا سایر هنرهای دیگر می‌بینند اما این‌ها همه‌ی شیراز نیستند.

شیراز را در گذشته‌های دور جانی بوده است و روان، سلیس، پاک و بی‌غل و غش که از آن میان سعدی، حافظ، ملاصدرا و بسیار نام‌آوران دیگر برخاسته‌اند به گونه‌ای که حتی سعدی و حافظ را به شیراز می‌شناختند و خود به شیرازی بودنشان افتخار می‌کردند.

همام تبریزی یکی از شاعران قرن هفتم خود به این امر اقرار کرده است که سروده:

«همام را سخن دلپذیر و شیرین است

ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی»

این سخن بدین معناست که شیرازی بودن در گذشته‌ها افتخاری بوده است که دیگر شهرهای ایران از آن محروم بوده‌اند.

یکی دیگر از شاعرانی که زاده شیراز بوده چنین سروده است:

«نازش سعدی به ملک خاک شیراز از چه بود

گر نمی‌دانست باشد مولد و مأوای من…»

در گذشته‌ها و هم اینک شیراز را به شعر بیشتر می‌شناسند تا به فعل. این خاک که مرکز و مدفن اولیاءالله و عرفای به نامی مانند بقلی شیرازی «روزبهان» و باباکوهی است و مدفن حضرت احمدابن موسی(ع) و علی‌ابن حمزه(ع) در آن قرار دارد امروز هم اندکی از روح عرفان و فلسفه و شعر برخوردار است و بیشتر نازش آن به بزرگانی است که در گذشته‌های دور و نزدیک در آن زیسته‌اند. (ادامه…)