سرمقاله
اسماعیل عسلی- سردبیر
غیرممکن یا دشوار
در طول تاریخ بسیاری از انقلابیون پس از مواجهه با مشکلات بزرگ که رسیدن به هدف را برای آنها دشوار می‌ساخت با حفظ هویت و اهداف مبارزه، به شیوه‌های جدیدی برای نزدیک شدن به مقصد روی آورده‌اند. پرسش این است که آیا انقلاب ایران نیز می‌تواند در راستای حفظ منافع ملی تغییر شیوه‌ی مبارزه را تجربه کند اما همچنان به اهداف خود وفادار بماند؟ به نظر می‌رسد تنها نهادی که ظرفیت و صلاحیت ورود به چنین موضوعی را دارد مجلس است. چرا که اولاً نمایندگان مجلس سخنگوی مردم هستند نه سخنگوی گروه‌ها و شخصیت‌های متنفذ سیاسی و یا پیگیر منافع فردی خودشان؛ در ثانی نمایندگان از مصونیت در بیان دیدگاه‌های خود برخوردارند و ثالثاً تا زمانی که یک طرح به قانون تبدیل نشده باشد الزام‌آور نیست و قابل چکش‌کاری و جرح و تعدیل است؛ ضمن این که بازه‌ی زمانی مشخصی را هم نمی‌توان برای رسیدن به نتیجه‌ای نهایی در این خصوص تعیین کرد لذا نمایندگان مجلس می‌توانند با توجه به ارتباط مستمری که با مردم دارند با فراغ بال روی گزینه‌های نزدیک به آرای عمومی کار کنند و حتی اگر طرح تصویب شده‌ی آنها نیز اجرایی نشد حداقل پاسخگوی تاریخ خواهند بود. این که چرا چنین مسئولیتی بیشتر بر دوش مجلس سنگینی می‌کند از این جهت است که دولت‌ها در تصمیم‌گیری‌های مهم اختیاراتی متناسب با مسئولیت خود ندارند به طوری که گاه قدرت جریان‌های خودسر و ظاهراً خارج از گود مسئولیت‌های رسمی و مهم از دولت بیشتر بوده است تا جایی که برخی به طنز می‌گویند بهترین کارکرد دولت در جامعه‌ی ما این است که می‌توان با هدف فرافکنی و نفی وجود مشکلات ساختاری همه‌ی خرابکاری‌ها را به دوش دولت انداخت و شمشیر دموکلیس استیضاح را بالای سر آنها گرفت! از همه‌ی این حرف‌ها که بگذریم، شائبه‌ی جناحی بودن دیدگاه دولتمردان، جناح مقابل را برای عقیم گذاشتن هر طرحی که احتمال موفقیت آن می‌رود به تکاپو وا می‌دارد چنانچه در چندین مقطع حساس تاریخی هر دولتی که به بازنگری و ترمیم روش‌ها در راستای پاسخگویی به مطالبات انتخاباتی مردم روی خوش نشان داد زمینگیر شد و ناگزیر به محافظه‌کاری گردید به هر حال اگر قصد و هدف مجلسی‌ها تبعیت از مردم باشد برای اثبات صداقت خود می‌توانند در این مسیر گام بردارند. (ادامه…)