سرمقاله
محمد عسلی
شهردار شیراز، آبی، خاکستری، سپید یا سیاه
شیراز هم همانند دیگر کلانشهرهای ایران شهردارهای بسیاری به خود دیده است که عمرشان بعضاً کوتاه همانند آه بوده است و یا دو الی سه سالی بیشتر از دیگری کرسی مدیریت شهری را در اختیار داشته اند.
شهر شیراز که در طول ۵۰ سال گذشته از طول و عرض گسترده شده و به هر سال بر جمعیت و ساخت و سازهای آن افزوده گردیده تاکنون شهرداری را در خاطره ندارد که از او الگویی حسنه به جای مانده باشد و یا اسمی، لقبی، تندیسی و نشانی سراغ داشته باشیم که تلاش ها و یا مجاهدتهای آنان را از یاد نبریم. حتی ساعت گل شیراز را که عمری ۶۰ ساله دارد به پیرنیا استاندار اسبق فارس نسبت داده اند و پلی هم بدین نام داریم.
و اما بعد؛
افتتاح خط سوم مترو شیراز که با حضور معاون رئیس جمهور آقای جهانگیری رسانه ای شد، ایشان زبان به تحسین و تمجید شهردار شیراز گشود و از تلاش های مهندس اسکندرپور قدردانی کرد اما این قدردانی را سیل بلعید. در طول یک سال چندین بار تلفن شهردار را به صدا درآوردم. جوابی نشنیدم به جز اسفندماه که در مسافرت تهران بوده از این قضیه دلخور بودم که گفت: حتی فرصتی برای پاسخ تلفنی ندارم.
در ملاقات حضوری دریافتم که شهرداری نه صرفاً هنر مدیریتی است که توسط دیگران انجام می شود بلکه انتظار است وقایع شهری و شرایط و امکانات به گونه است که هر شهرداری را تمام وقت درگیر می کند چنانکه خود را نیز گاه و بیگاه به فراموشی می برد چه برسد به خانواده
ما مردم در قضاوت هایمان پیوسته یا سیاه می بینیم یا سپید. آبی و خاکستری نمی بینیم و نمی پذیریم که در زمان رخدادهای وقایع تلخ و شیرین تا چه میزان کار می شود و چه کسانی در تحقق رویدادها دخیلند و مقصرند یا بی گناه. (ادامه…)
- یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۸
- سرمقاله