سرمقاله
اسماعیل عسلی- سردبیر
هر چه میخواهد دل تنگت بگو
شاید یکی از دلایل تلاش احزاب برای به دست آوردن اکثریت مطلق کرسیهای مجلس این باشد که فرهنگ کار گروهی و تحمل نظر مخالف در ایران نهادینه نشده و احزاب هم جایگاه تثبیت شدهای ندارند که بتوانند ظهور و بروزی در حد تعاریف استاندارد خود داشته باشند چه رسد به اینکه بخواهند به عنوان حزبی نام و رسمدار با سایر احزاب تعامل کنند. خاستگاه اصلی احزاب در ایران نه گروههای اقتصادی فعال و کمپانیها و تشکلهای مردم نهاد بلکه اختلاف زاویه بر سر برخی تعاریف اولیه از قدرت، شریعت و سیاست است. به این معنا که گروههای سیاسی، متناسب با زاویهی دیدی که نسبت به اسلام سیاسی دارند به تندرو و کندرو و میانه رو تقسیم میشوند. حالا شما تندرو و کندرو و میانهرو را راست و چپ و اعتدالی تعبیر کنید یا اصولگرا و اصلاحطلب و مستقل. هر چه هست این گروهها ثابت کردهاند که نمیتوانند با یکدیگر بر سر منافع ملی وحدت رویه داشته باشند. بارها دیده شده که یک گروه خواستهاند در راستای منافع ملی مثلاً در حوزهی سیاست خارجی قدمی بردارند اما گروه دیگر برای اینکه چنین اقدامی به نام گروه رقیب در تاریخ به ثبت نرسد با آن مخالفت کردهاند. من به عنوان روزنامهنگار بارها شاهد بودهام که یک جناح بر مسند قدرت برخی پروژههای نیمه تمام را افتتاح کردهاند که افتتاح آن با دوره ریاست جمهوری فردی منسوب به جناح دیگر همزمان نباشد. هر گاه برخی معضلات در کشور بیخ پیدا میکند و ارتباط آن با عملکرد مجریان ملبس به کسوت روحانیت محل چالش است عدهای میگویند حضرت امام(ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی و شهید مطهری به عنوان نظریهپرداز و تئوریسینی که هنوز نظیر آن پیدا نشده با این مسئله که روحانیون پستهای اجرایی بگیرند موافق نبودهاند و دلایلی را مطرح میکنند؛ از جمله اینکه روحانیت با چند شاخصه شناخته میشود که از آن به زی طلبگی تعبیر میکنند. (ادامه…)
- شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸
- سرمقاله