سرمقاله “اسماعیل عسلی” ۲۹ آبان ۱۴۰۰

خطوط متنافر

باید منصفانه لب به اعتراف بگشاییم و صادقانه بگوییم سیاست هایی که در حوزه های گوناگون دنبال می شود با یکدیگر همخوانی ندارد . برای نمونه ما سالیانه میلیاردها تومان برای تربیت پزشک و تحصیلات عالی دانشجویان هزینه می کنیم اما نحوه ی تعامل ما با نخبگان جامعه و تحصیلکرده ها به گونه ای است که فرار را بر قرار ترجیح می دهند .در واقع ما برای آمریکا و اروپا نیروی انسانی نخبه تربیت می کنیم ، بدون آن که هزینه ای از آنها بگیریم ؛ ضمن این که با رفتن نخبگان به میزان قابل توجهی دلار هم از کشور خارج می شود . گاهی آدم به فکر فرو می رود و پیش خود می اندیشد که سهم مردم عادی و نظریه پردازان و متولیان برنامه ریزی از ۳۰ درصد افراد مبتلا به اختلالات روانی چقدر است ! از یکسو برای فرزند آوری تبلیغ می کنیم و از آن سو سالیانه هزاران نفر بر اثر ابتلا به مواد مخدر ، تصادفات جاده ای و شهری ، بیماری های قابل پیگشیری ، دعواهای خیابانی ، خودکشی و حوادث گوناگون از بین می روند . گاهی برای جبران کمبود مسکن باید نیم نگاهی هم به سبک زندگی داشته باشیم و سازگاری ها را بالا ببریم . بعضی از سالمندان در حالی در خانه های اعیانی و اشرافی با امکانات فراوان از تنهایی رنج می برند و در اثر دوری از فرزندانشان دق می کنند و می میمرند که در برخی از خانه های واقع در حاشیه شهرها بیش از ۱۰ نفر در یک اتاق بیتوته می کنند و غذای مناسبی برای خوردن ندارند. در حالی شاهد دورریز نان و انواع مواد غذایی هستیم که پس مانده های غذایی معادل نیازحداقل یک چهارم زیر خط فقری های گرسنه است . (ادامه…)