سرمقاله “محمد عسلی” ۲۰ آبان ۱۴۰۰
جستجوگران طلا در سطل های زباله
نوجوانی را به یاد می آورم وقتی صدای خریداران لباس های کهنه توسط عابران کلیمی گوش نواز می نمود. «کُلَه، مَلَه، هو»
کَلَه، مَلَه، هو، صدای آشنایی بود. که خانم خانه را با شنیدن آن همراه با لباس های کهنه به در ورودی حیاط می کشاند و گاه هم اتفاق می افتاد که خانم عجول یا حواس پرتی بدون آنکه جیب شوهر بیچاره را بگردد کت و شلوار او را به پول تبدیل می کرد و بقیه ماجرا.
در همین راستا سمساری های دوره گرد بودند و خریداران ضایعات آهن که هم اکنون نیز با بلندگوهای دستی سکوت کوچه ها را می شکنند اما آنچه امروز نقل محافل و رسانه هاست جستجوگران پلاستیک و ضایعات مصرفی شهروندان در سطل های آشغال است که بهانه جویان منتقد خارجی به آن جنبه سیاسی داده و بیشتر ناشی از فقر و بیچارگی می دانند لیکن واقع قضیه چیز دیگری است و آن جمع آوری ظروف پلاستیک و ضایعاتی است که جستجوگران آن را به راحتی تبدیل به پول می کنند و به طور مستقیم هر یک از سردر سطل های زباله رقمی بین ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان در ماه درآمد خالص بدون مالیات دارند مضافا اینکه بعضا سطل ها را که خالی می کنند دوباره زباله ها را به درون آنها نمی گذارند و در اطراف سطل ها پراکنده و بی حفاظ رها می کنند. این سخن به معنای انکار فقر و بیچارگی عده ای نیست، لیکن حقیقت زباله گردی مطلب دیگری است. هر چند شهرداری می تواند به نحوی از این زباله ها استفاده نماید و آنها را به کمپوست «کود» تبدیل کند و یا از فروش بعضی دورریزها درآمد داشته باشد.
بدیهی است پیشگیری از خالی کردن سطل های زباله توسط جستجوگران ضایعات، افکار عمومی را از آنچه رسانه های مغرض خارجی به یک معضل اقتصادی و سیاسی تبدیل کرده اند کار درستی است حتی اگر هزینه های اضافی هم برای شهرداری ایجاد نماید. (ادامه…)
- چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰
- سرمقاله