یادداشت سردبیر
اسماعیل عسلی
خبری نیست!
امروزه هر انسان منصف و اندیشمندی می داند که اطلاع رسانی به موقع به دلیل این که هشدار و حجت تلقی می شود ایجاد حساسیت می کند و مسئولین و مردم را به واکنش وامی دارد. واکنش مردم به اخبار، تحلیل ها و گزارش رسانه ها به صورت مطالبه گری از طریق گفتمان، تنظیم طومار و مطرح کردن درخواست ها در اجتماعات قانونی و ایجاد تغییر در نوع مناسبات با کسانی است که مسئولیت پذیرفته اند و در عین حال عملکردی فراخور ادعا و قول خود نداشته اند خود را نشان می دهد. واکنش مسئولین نیز تحقیق و تفحص، طرح در مجلس و نهادهای مشورتی و ارائه ی گزارش نهایی به مردم است. البته طبیعی است که مسئولین در شرایط متکلم وحده بودن راغب به حضور همه جانبه و هر روزه در رسانه ها به منظور ارائه ی گزارش کار خود باشند اما هم مسئولین و هم رسانه ها قاعدتاً باید در خدمت مردم باشند، لذا همواره باید سهم مردم در طرح مطالبات و انتقادها بر سهم مسئولین در رسانه ها بچربد که در عمل این گونه نیست!
بدیهی است که رسانه ها اگر چه از روی نشانه ها و شاخص ها به وجود مشکلات در روند امور کشور پی می برند اما برای دستیابی به علت رویدادها و همچنین معرفی مقصرین به مردم نیازمند گفتگوی رودررو با مسئولین، مصاحبه با کارشناسان و متخصصین و دسترسی به آمار و ارقام هستند که مجموعا مستلزم گردش آزاد اطلاعات است که داستان پر غصه ای دارد.
این که می بینیم صفحات روزنامه ها اغلب خالی از تحلیل و گزارش و مصاحبه های جاندار و پر محتوا و مؤثر است به دست خالی آنها از اطلاعات درست و حسابی باز می گردد و وحشتشان از این است که به سیاه نمایی متهم شوند. در حال حاضر «نود»، بهترین برنامه ی تحلیلی است که از صدا و سیما پخش می شود و به فوتبال و متن و حواشی آن مربوط است که بازتاب دادن آن مثل خود فوتبال جنبه ی سرگرمی دارد هر چند کسانی که معتقدند به قول آن شاه قاجار”همه چیزمان به همه چیزمان شباهت دارد” از طریق تماشای برنامه ی نود و ملاحظه ی مسخرگی ها و بی نظمی ها و… می توانند قیاس کنند که در حوزه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیز حال و روزمان بهتر از فوتبال نیست و چه بسا عقب افتاده تر هم باشیم.
برخی هنوز هم تصور می کنند که رسانه ها باید مثل جارچی های قدیم تنها زبان حکمرانان باشند و هر روز در یک یا چند نوبت با صدای بلند اعلام کنند که مردم آسوده بخوابید شهر در امن و امان است! (ادامه…)
- پنج شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵
- سرمقاله
یادداشت
محمد عسلی
کارآفرینی و آموزشهای فنی چرا؟ و چگونه؟
حدود ۲۰ سال قبل در یادداشتی عنوان کردم فارغالتحصیل هنرستان حرفهای در رشته نقشهبرداری و معماری شاگرد مغازه بستنی فروشی است.
در آن سال رئیس آموزشکده فنی شیراز طی نامهای اعتراض کرد که چنین نیست.
امروز ۲۰ سال از آن تاریخ گذشته است نه فقط فارغالتحصیلان هنرستانهای فنی حرفهای در رشتههای آموزش دیده و ندیده بسیاریشان به کسب و کارهای دیگری مشغولند بلکه اکثر فارغالتحصیلان دانشگاهی ما حتی با مدرک دکترا به کارهایی دلمشغولند که هیچ ارتباطی با رشته تحصیلی آنها ندارد.
سؤال: مشکل در کجاست؟
کارشناسان و صاحبنظران تعلیم و تربیت بر این باورند که اگر برنامهریزیهای آموزشی چه در مدارس و چه در دانشگاهها بر مبنای نیازهای منطقهای و جغرافیایی نباشد، فارغالتحصیلان در رشته تحصیلی جذب کار نمیشوند.
نکته مهمتر اینکه اگر برنامهریزیهای درسی با روشهای حافظهمداری دنبال شوند و ملاک موفقیتهای تحصیلی، صرفاً نمره باشد که حاصل انباشت تئوریها و مطالب شفاهی در حافظه است فارغالتحصیلان کاری از پیش نمیبرند.
امروز اکثر دستاندرکاران تعمیرات لوازم خانگی، اتومبیل و یا حتی کارگرانی که در بخشهای صنعتی کار میکنند بر اساس تجربه کاری در زمان شاگردی به تعمیرات یا تولیدات مشغولند. زیرا یک مهندس مکانیک تجربه تعمیرات اتومبیل با تجربه تولید قطعات و یا نظارت بر عملکرد و سلامت دستگاههای تولیدی ماشینآلات را ندارد. (ادامه…)
- چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵
- سرمقاله