سرمقاله
محمد عسلی
آموزش و پرورش و غفلت ۷۰ ساله
هنر و تربیت بدنی دو مقوله فراموش شده در برنامهریزی آموزشی ماست؛ هر چند در فوق برنامه هفتگی مدارس ساعاتی برای ورزش و هنر در نظر گرفته شده است.
از دیرباز تاکنون معمولاً دروسی که متولی کارآزموده و مجربی نداشته و ندارند ورزش است و هنر. یعنی دو رکن اصلی و لازم برای تربیت بدنی و کشف و ارتقای سطح خلاقیتها و هنرها.
متأسفانه ساعات درس ورزش و هنرهایی مانند خط و نقاشی که معمولاً بیدردسرترین آنهاست سوراخ پر کن برنامهاند. نه یک مربی و یا هنرمندی این دروس را عهده دارند و نه بعضاً دانشآموختگان تربیت بدنی به کار ورزش مشغولند.
از این رو است که آموزش و پرورش ترجیح میدهد دروس ریاضی، تجربی و ادبیات را که معمولاً دروسی خسته کننده و کسالت آورند در رأس برنامهریزیهای آموزشی قرار دهد و از تن دادن برنامهریزی کارشناسانه و هزینه کردن برای دروس هنر و تربیت بدنی تاکنون اجتناب ورزیده است.
و اما بعد:
از آن زمان که همگی به یاد داریم مدارس و آموزشگاههای ما نه فقط از داشتن زمین مناسب ورزشی محروم بودهاند، بلکه در بسیاری از مدارس شهر و روستاهای ما حتی یک توپ مناسب هم نیست. مگر هدف تربیت بدنی، تربیت جسم دانشآموزان و بکارگیری استعدادهای نهفته ورزشی آنان نیست؟
اگر انرژیهای نهفته و بالقوه دانشآموزان آزاد و بالفعل نشوند، کسالت و رخوت و بیمیلی به سراغشان میآید و آن میشود که شاهدیم. به طور مثال عدم تحمل حضور آرام در سر کلاس، شیطنتهایی که معمولاً ناشی از انرژیهای متراکم است و دانشآموزان به دنبال آنند تا آنها را به نوعی آزاد کنند و مهمتر از همه اینکه اگر هدف از هزینه کردن برای تربیت بدنی و ورزش صرفاً قهرمانپروری هم باشد بیشتر کشورهای پیشرفته این هدف را در مدارس و مقاطع مختلف تحصیلی دنبال میکنند و در برنامهریزی آموزشی آنان ورزش و تربیت بدنی جایگاه ویژهای دارد. (ادامه…)
- یکشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۵
- سرمقاله