سرمقاله
اسماعیل عسلی- سردبیر
تقصیر خوبان
گفتگوی سیاسی یا مذاکره به عنوان ابزاری برای کاهش درگیریهای فیزیکی و جلوگیری از ویرانی و تحمیل هزینههای غیرقابل جبران بر مردم از ابتدای شکلگیری کشورها و امپراتوریها مطمحنظر گردانندگان امور مردم بوده است. این ابزار دیپلماتیک پس از دو جنگ جهانی اول و دوم بیش از گذشته اهمیت پیدا کرد، چرا که با تأسیس سازمان ملل متحد و عضویت کشورها در این نهاد بینالمللی و حضور نمایندگان و سخنگویان کشورهای عضو در آن، امکان حل و رفع مناقشات سیاسی و دعاوی مرزی و اختلافات تجاری از طریق گفتوگو بهتر از هر زمان دیگر فراهم شد هر چند نمیتوان منکر جهتدهی کشورهای اصلی بنیانگذار این نهاد بینالمللی و لابیهایی که سر در آبشخور تبانیهای اقتصادی دارد بر تصمیمگیریهای این سازمان شد اما کشورهای زخم خوردهی تبانیهایی از این دست تنها زمانی توانستند جایگاه خود را در میدان مذاکره ارتقاء دهند که برای تغییر موقعیت اقتصادی خود تلاش کردند زیرا به تجربه دریافته بودند که با اظهار مظلومیت و شعار سر دادن و پافشاری بر شیوههای ناکارآمد به جایی نمیرسند لذا بدون این که بخواهند سلاح گفتوگو را بر زمین بگذارند دست جنبانیدند و ظرف چند دهه خود را به قافلهی تمدن رساندند. ایران نیز برای ترمیم نقش خود در جهتدهی به رویدادهای بینالمللی راهی جز توسعهی اقتصادی به موازات تبادل امتیاز در چارچوب گفتوگو ندارد. مذاکره شباهت زیادی به ارز دارد. در حال حاضر تقاضا برای ارز کشورهایی بیشتر است که اقتصاد توسعه یافتهای دارند. تقاضا برای گفتوگو نیز از همین معیار پیروی میکند. لذا خیلی کم پیش میآید که دو کشور در شرایط برابر و احساس نیاز مساوی به گفتوگو پای میز مذاکره بنشینند و اگر بنشینند نیز تبادل امتیازات معمولاً عادلانه نیست. گاهی میبینیم که یک اسیر با چند اسیر مبادله میشود و دریافت مجوز اجاره یک بندر با چند سال عملیات نظامی و حمایت دیپلماتیک برابری میکند. (ادامه…)
- دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
- سرمقاله