سرمقاله
اسماعیل عسلی- سردبیر
شباهتی دقیق
شما با کمتر کسی در زندگی برخورد می‌کنید که با صدای بلند از بی‌قانونی و آنارشیسم دفاع کند ولی کم نیستند کسانی که در عمل مروج هرج و مرج هستند زیرا یا تاب تحمل قانون را ندارند و یا این که قادر به مدیریت عادلانه‌ی جامعه نیستند زیرا آنارشیسم آبشخوری جز بی‌قانونی و ظلم ندارد. ما وقتی با یک شخص گرسنه که برای انجام هر کار سختی با هدف گذران آبرومندانه زندگی آمادگی دارد ولی در عین حال بیکار است از احترام به حق مالکیت دیگران، رفتار اقتصادی قانونی و به تعبیر اخلاقی آن از روزی حلال سخن می‌گوییم در واقع تلاش می‌کنیم او را متقاعد سازیم که بی‌هیچ مقاومتی تسلیم مرگی تدریجی شود. نام آن را هم کار فرهنگی و آموزش اخلاقی می‌گذاریم در حالی که در آموزه‌های دینی، جامعه کافر ولی عادلانه پایدارتر از جامعه‌ی فاقد عدالت است. یکی از نشانه‌های بروز بحران در جامعه این است که رفتار بزهکارانه بسیاری از افراد، ترحم‌انگیز جلوه کند و مردم با خواندن سرگذشت خلافکاران در صفحه‌ی حوادث روزنامه‌ها با آنها همذات‌پنداری کنند. چند روز پیش خبری خواندم که دو جوان تحصیلکرده با ایجاد تغییراتی در کارت مترو، اعتبار آن را برای ۴۷ سال تضمین کرده‌اند. چنین کاری هر چند بزهکارانه باشد نیازمند دانش و توانایی ذهنی منحصر به فردی است و این پرسش را مطرح می‌کند که چرا چنین جوانان مبتکری در کارگاه‌ها و کارخانجات و مراکز علمی و پژوهشی به کار گرفته نمی‌شوند و برعکس بسیاری از اشخاص فاقد تخصص صرفاً به دلیل قوم و خویش بازی و رانت و مناسبات پشت پرده بهترین پست‌ها را اشغال کرده‌اند. برخی از شگردهای رایج برای کلاهبرداری نشان می‌دهد که عوامل آن دارای استعدادهای خارق‌العاده‌ای هستند. (ادامه…)