سرمقاله طنز
اسماعیل عسلی
مشاوره ی رایگان انتخاباتی
نامزد ریاست جمهوری باشی و بخواهی برای مردمی که ظرف نزدیک به چهار دهه همه جور حرف و حدیث شنیده اند سخن بگویی و انتظار داشته باشی همه تن گوش شوند و دل بسپارند و باور کنند و رأی بدهند و پای رأی خود هم بایستند، الحق که کار دشواری است آن هم در شرایطی که مردم چشم و گوششان باز شده و اهل گشت و گذار در فضای مجازی و سایت های خبری هستند و نرخ سرقفلی هوش و حواسشان بالا رفته و اغلب بر این باورند که گربه محض رضای خدا موش نمی گیرد و هر کسی هر کاری می کند انتظار دستخوش دارد و به قول معروف دست، دست را می شوید و دست هم برمی گردد صورت را می شوید و حساب حساب است و کاکا برادر. خلاصه این که کسی مفتی مفتی پای صندوق رأی نمی رود و به هر کسی هم رأی نمی دهد. اینجاست که باید گفت: خوشا به حال آنهایی که عطای نامزدی را به لقایش بخشیدند و سبکبال در آسمان آبی بی خیالی پرواز می کنند و نه ناگزیر به دروغگویی هستند و نه نیازی به یک کلاغ چهل کلاغ دارند و نه در فکر تکل از پشت و زیراب زنی هستند. خودمانیم ، نامزد بیچاره می ماند چه بگوید؛ اگر از وضعیت اقتصادی انتقاد کند کار فردای خودش را سخت کرده چرا که باید کارنامه ای بهتر داشته باشد و اگر دهان به به به و چه چه بگشاید مردم می گویند اگر اوضاع کشور این قدر خوب است بگذار همانهایی که بر سر کارند سر جای خودشان باشند. اگر از آزادی سخن بگوید مردم می گویند پیش از تو نیز دیگران هم همین حرف ها را زدند و از آزادی زبان و قلم سخن گفتند و به جایی نرسیدند. اگر از استقلال سخن بگوید، می گویند استقلال واقعی را باید در اقتصاد جستجو کرد و فرهنگ و دست آخر استقلال سیاسی و استقلال سیاسی هم با هزینه ای کمتر در دامن اقتصاد و فرهنگ رشد می کند وگرنه همه ی رشته ها پنبه می شود و همه ی شعارها حرف مفت! (ادامه…)
- دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶
- سرمقاله