سرمقاله “اسماعیل عسلی” ۲۵ بهمن ۱۴۰۰
علی در چشم و دل ایرانیان

ایرانیان از دیرباز به دلیل زندگی در سرزمینی که از یک سو بین شمال و جنوب و از سویی دیگر بین شرق و غرب قرار گرفته ضمن این که همواره مورد هجوم و تاخت و تازهمسایگان از چهار طرف واقع می شدند ظرف هزاران سال به کانون تبادل فرهنگ و دانش تبدیل شدند و این امر موجب تقویت هاضمه فرهنگی آنها برای غنی کردن زبان و ایفای نقش واسطه در فهم نگرش ها و ترجمه آثار علمی سایر ملل گردید . راه ابریشم تنها یک گذرگاه تجاری نبود بلکه معبری برای تجارت دانش و فرهنگ نیز بود و زمینه های تعاملات نظری با چین و هند و یونان و روم و حتی مصر و میانرودان را فراهم می کرد . هر اندیشه ای با ورود به ایران و پس از درآمیختن با باورهای ریشه دار و خرده فرهنگ ها و نگاهی که مردم این سرزمین به جهان هستی و فلسفه ی وجودی پدیده ها داشتند در قالب دیدگاهی پیراسته شده ، بازتاب می یافت . طبقه متوسط در ایران به دلیل فاصله ای که از طبقه حاکم درگیر بازی قدرت و همچنین فاصله ای که از طبقات فرودست مبتلا به فقر فرهنگی داشتند ، منشاء زاینده گی فکری به حساب می آمده اند . دهقانان و خرده مالکان و همچنین افسران جزء و پیشه وران را می توان از مولفه های اصلی تشکیل دهنده طبقه متوسط به حساب آورد . ظهور مزدکیان و مانویان در ایران حاصل آمیزش آیین مسیحیت و بودایی با زرتشتی گری و باورهای ایرانی بود. شاید بتوان گفت هیچ آیینی پیش از آن که رنگ ایرانی به خود بگیرد و در هاضمه فرهنگ ایرانی تحلیل شود و زمینه های سازگاری آن با مولفه های بنیادین این سرزمین فراهم گردد ، امکان رواج نیافته است . (ادامه…)